حامدفلاحی
حامدفلاحی
داستان نویسی وعکس های شخصی
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, توسط حامدفلاحی |

گاه نَ فقط دلت,نَ فقط عقلت,بلکه تک ب تک سلول های بدنت میدانند ک باید رفت...نباید بود...نباید ماند... اما میمانی... نمیتوانی دل بکنی و بروی... انسان است دیگز,خُل میشود گاهی,احساساتی میشود گاهی...انسانم دیگر...خل میشوم گاهی...احساساتی میشوم گاهی... تو بگو "خاکستری"...تو بگو چرا من میدانم و میمانم...تو بگو چرا میدانم و نمیروم... تو ک هستی...تو ک میبینی...او ک لحظه ب لحظه ی این مکانِ جغرافیایی را از حفظی... میبینی خاکستری? فکرش را



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.